سفر به رامشیر – ۱۱
یه رسمه ..رسم اصلاح که به عربی محلی، «زیان» گفته میشه. قبلاً فاتحه روزها طول میکشید ..هفتم فاتحه، شیخ می اومد و در حضور او برای خاتمه عزا صورت صاحبان عزا رو اصلاح میکردند
یه رسمه ..رسم اصلاح که به عربی محلی، «زیان» گفته میشه. قبلاً فاتحه روزها طول میکشید ..هفتم فاتحه، شیخ می اومد و در حضور او برای خاتمه عزا صورت صاحبان عزا رو اصلاح میکردند
قدیم این کنار، یه شریعه بود و مردم می رفتند از اونجا آب می اوردند …ظرف و لباس می شستند…حیون آب می دادند. .. یکی از اهالی رفته بود شریعه، خرش رو آب بده… اما خر لج کرده بود و آب نمیخورد. این هم عصبانی میشه و چند چوب به خرش میزنه… یکی از سربازای هندی که ناظر این صحنه بود، اومد و این بندهخدا رو کتک زد که چرا خر رو میزنی؟..
به عقیده بسیاری از شهروندان این اتفاق، بازتاب اقدامی است که شبکه بهداشت در خصوص سگها روا داشت و حالا توسط همان سگها به مفتضحانهترین شکل ممکن تنبیه شده است.
باور کنید فکر نکنم بیخیالتر و بیتفاوت از ما مردم خلف آباد باشه…تعجب می کنم چرا تا حالا تندیسی از مولاخلف که یک شخصیت برجسته علمی محسوب میشه، ساخته نشده؟ یا اون شاعر معروف چی بود اسمش؟ .. مزبان الامیر… چرا براش یادمانی درست نمیشه؟… اینا پشتوانه فرهنگی شهرند…جاذبههای گردشگری هستند.
روزگاری شهرستان همجوار را با هویت *محله های* ان می شناختند. هرمحله ترکیبی از اقوام و گویش های متفاوت بود اما نوعی پیوند عاطفی در ان جغرافیای کوچک حاکم بود که هیچ کس احساس اختلاف و صف بندی و … نداشت. در ادارات هم صمیمیت و رفاقت بود . رقابت ناسالم نبود. امروز متاسفانه این
میگه برو اونجا زمین را حفر کن اون نشونه رو می بینی…خلاصه میرن اونجا و بعد از رویت نشونه، آماده میشن برای ساخت مقام امیرالمومنین.همزمان شخصی به نام عبدالامیر از راه میرسه و با کمک و راهنمایی اون، مقام امیرالمومنین را میسازن. نقل شده که این شخص از عراق اومده بود… اگر شد ان شاالله میریم، اونجا رو میبینیم.
بعنوان مثال یکی ازمحو های تحقیق وتفحص بند ۱۱ می باشدکه عنوان می نماید:
“” گزارش از نحوه، مصادیق و میزان هزینه کرد عایدات موقوفات کشور طی ۵ سال گذشته ”
صندلی ماشین را کمی خواباندم و غرق در تماشای طبیعت شدم. دشت مثل تابلویی بزرگ و رنگارنگ، حسابی دلربایی میکرد. در افقِ دوردست، سرسبزیِ زمین با آبیِ آسمان پیوندخورده بود و شاهینی بلندپرواز، بین زمین و آسمان در حال طواف دور تک درخت وسط گندمزار بود. تو گویی نقاش طبیعت با کِلک خیالانگیزش، ما را
جاده ترانزیتیه دیگه … معروف شده به «جاده مرگ».چون هر سال دهها نفر درِش کشته میشن. حالا یعنی میخوان کمکم یه طرفهاش کنن. مدتیه که از سمت رامشیر شروع کردن…بعضیا میگن تا شهرک صنعتیه اما خدا کنه تا ماهشهر باشه.