تاریخ انتشار : شنبه 26 اسفند 1402 - 16:17
کد خبر : 2191

دکتر جلیل کردونی

یادداشتی در چگونگی پیدایی آیینِ باستانیِ نوروز

یادداشتی در چگونگی پیدایی آیینِ باستانیِ نوروز

چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز را که روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت اگر چه پیش از این هم نوروز بزرگ و معظم بود.

یکی از کهن‌ترین آیین‌های ایرانی که از روزگارانِ پیشین به‌جا مانده، نوروز است. نوروز رستاخیز طبیعت، نو شدن زندگی و از همه مهّم‌تر بی‌مرگی است. اصل پهلویِ این واژه (نُوکروچ) یا (نُوگروز) بوده است که در زبان عربی به آن «نیروز» گفته می‌شود. در اَوستا، کتاب سِپَند(مقدّس) زردشتیان اشاره‌ای به نوروز نشده است؛ ولیکن از جمشید یاد شده و به نوآوری‌های وی در زمان پادشاهی‌اش اِشاراتی رفته است. هم‌چنین در کتاب‌های دینی آنان چون بُندَهِشن و دینکِرد از جمشید و آیین نوروزی سخن به میان رفته است. در ادامه گفتنی است که فردوسی هم در شاهنامه‌ی سِتُرگ خود از این‌ جشن باستانی گفته‌ و زمان پیدایش آن را در دوران پادشاهی‌ جمشید دانسته‌ است:

همه کردنی‌ها چو آمد به جای / ز جای مهی برتر آورد پای
به فرّ کَیانی یکی تخت ساخت / چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت‌
جهان انجمن شد بران تخت اوی / شگفتی فرومانده از بخت اوی
به جمشید بر، گوهر افشاندند / مر آن روز را، روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فوردین / برآسوده از رنج تن، دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستند/ مِی و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرّخ از آن روزگار / به ما ماند از آن خسروان یادگار
چنین سال سیصد همی رفت کار / ندیدند مرگ اندر آن روزگار (اشاره به بی‌مرگی در نوروز)
(شاهنامه، خالقی مطلق، پادشاهی جمشید جلد یکم)

حماسه‌سرای بی‌‌همتای ایرانیان در جای‌جای شاهنامه‌ی خود از نوروز یاد کرده است و بزرگ دانستن نوروز را نشانه‌ی راستی و درستی دانسته و بهترین روزگاری را که آرزو کرده‌، روزگار نوروز بوده است:

همچنین بخوانید:  آغاز پایش ایمنی مدارس در شرایط کرونایی

اَبا فرّ و با بُرز و پیروز باد / همه روزگارانش نوروز باد
به هر کار بخت تو پیروز باد / همه روزگار تو نوروز باد

هم‌چنین پاسداری از نوروز را نشانه‌ی استقلال ایران‌زمین و دشمنی با آن را دشمنی با ایران می‌داند. از برای نمونه در جایی از شاهنامه بهرام چوبین از خطر ساوه، شاه ترکان این چنین هشدار می‌دهد که:

کُنَد با زمین راست آتشکده/ نه نوروز ماند نه جشن سِده
گر ایدونکه گویی که پیروز نیست / از آن پس ورا نیز، نوروز نیست

نوروز را آن‌چنان اَرج و شکوهی در میان ایرانیان است که بدان سوگند می‌خوردند:

به یزدان و نام تو ای شهریار / به نوروز و به مِهر و به خرّم بهار

در آثار برجسته‌ی دیگری هم‌چون: آثار الباقیه عَن قُرون الخالیه، تاریخ طَبَری، تاریخ بَلعَمی، تاریخ غُرَرَ اخبار ملوک فُرس و سِیَرَهُم، المُحاسن و الاَضداد، رَبیع المُنَجِّمین، مُروجَ الذَهَب، نُوروزنامه‌، زُیَّنَ الاَخبار، نُخبَه‌الدَهر و فرهنگ بُرهان قاطِع و … از نوروز و پیداش آن یاد شده است که‌ در زیر به نمونه‌هایی از آن اِشاره و بسنده می‌کنیم.

از برای نمونه ابوریحان بیرونی در کتاب خود آثار الباقیه عن قرون الخالیه در مورد چگونگی پیدایش نوروز این‌گونه بیان می‌دارد که:((برخی از علمای ایران می‌گویند سبب اینکه این روز را نوروز می‌نامند این است که در ایّام تهمورث صائبه آشکار شدند و چون جمشید به پادشاهی رسید دین خود را تجدید کرد و این کار خیلی بزرگ به نظر آمد و آن روز را که روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت اگر چه پیش از این هم نوروز بزرگ و معظم بود. برخی دیگر از ایرانیان گویند که جمشید زیاد در شهرها گردش نمود و چون خواست به آذربایجان داخل شود بر سریری از زر نشست و مردم بدوش خود آن تخت را می‌بردند و چون پرتو آفتاب بر آن تخت بتابید و مردم آن را دیدند این روز را عید گرفتند.)) (بیرونی،ابوریحان ۱۳۸۶: ۳۲۷)

همچنین بخوانید:  کرونا مدارس رامشیر را غیر حضوری کرد

خیام نیز در نوروزنامه‌ی خود پیدایش نوروز را به زمان پادشاهی جمشید‌ نسبت می‌دهد:
((سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دُور بُوَد یکی آنک هر سیصد و شصت و پنج روز و رُبعی از شبانه‌روز باَول دقیقه‌ی حَمَل بازآید بهمان وقت و روز که رفته بود بدین دقیقه نتوان آمدن، چه هر سال از مدّت همی کم شود، و چون جمشید آن روز را دریافت نوروز نام نهاد و جشن آیین آورد و پس از آن پادشاهان دیگر بدو اقتدا کردند.)) (نوروزنامه، خیام، ۱۳۸۵: ص ۲- ۳)

نُخبَه الدَهر از انصاری دمشقی از دیگر آثاری است که در آن به چگونگی‌ پیدایی نوروز اشاره شده است:
((ایرانیان می‌پندارند که خدا در نوروز، نور را آفرید، همه‌ی ایرانیان در عیدهای خویش به  شب هنگام آتش می‌افروزند و مردم را از فرا رسیدن نوروز آگاه می‌کنند.)) (نخبه‌الدهر، انصاری دمشقی، ۱۳۵۷: ۴۷۲)

از آن‌جایی‌که‌ به باور بسیاری جمشید و خورشید یکی‌اند و پاره‌های طبیعی را سرآغاز آفرینش بشری‌ دانسته‌اند، بدون تردید روایات جمشیدی دارای ریشه و اصالتی کهن‌اند که با رویدادهای طبیعی پیوند دارند. شید در جمشید به معنای درخشنده و تابان است که این موضوع سبب شده است که جمشید را نخستین آفریده و نورانی بدانند و پیدایش نوروز به سبب آفریدن نور و روشنایی به جمشید نسبت داده شود.

بُن مایه‌های پژوهش:

۱- آثار الباقیه، بیرونی ابوریحان، ترجمه‌ی اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر، تهران، سال ۱۳۸۶
۲- سوابق تاریخی نوروز، هاشم رضی، انتشارات فَروَهَر، سال ۱۳۵۸
۳- شاهنامه‌ی فردوسی، خالقی مطلق جلال، با مقدمه‌ی احسان یارشاطر. دفتر یکم، نیویورک ۱۳۶۶
۴- نخبه الدهر فی عَجائِب البرِّ و البَحر، انصاری دمشقی، ترجمه‌ی سید محمد طبیبیان، شهریور ۱۳۵۷
۵- نوروزنامه، عطار نیشاپوری، مجتبی مینوی، انتشارات اساطیر، سال ۱۳۸۵
۶- نوروز جمشیدی، منوچهر جمالی، لندن، انتشارات کورمالی، ژانویه سال ۱۹۹۷

همچنین بخوانید:  تجلیل از آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مسلم خالدی مطهری. شنبه , ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۶

اطلاعات بسیار مفیدی بودند اقای دکتذ کردونی دبیر با استعداد انشالله موفق خواهید شد

۱
یک اصطلاح رامشیری  

 به همت احمدی مهر

 
logo-samandehi