تاریخ انتشار : یکشنبه 9 مهر 1402 - 16:48
کد خبر : 1773

محمد عتابی

تیر سرگردان…

تیر سرگردان…

داشتم برای ساختن جملاتی بامعنا و یافتن چند راه حل شدنی تلاش می کردم که با صدای تیراندازی شدید از خیابان پشتی، دیوار صوتی  پیرامون ما شکست!

روبرویم ایستاده بود و با نگاهی پرسشگر از من انتظار داشت که راه حلی برای «خروج از بحران» جلوی پایش قرار دهم. اما من مانند نویسنده کتاب « چرا درمانده ایم» که فقط می خواست یادآور شود که «ما چگونه مایی هستیم؟» در برابر این پرسش ناگهانی او، مانند ستاد بحران یک کشور عقب افتاده، دچار بحران در پاسخ شدم. لذا فقط تک واژه های «ای کاش و اما و اگر» بر زبانم  جاری شد. داشتم برای ساختن جملاتی بامعنا و یافتن چند راه حل شدنی تلاش می کردم که با صدای تیراندازی شدید از خیابان پشتی، دیوار صوتی  پیرامون ما شکست! صدای ممتد گلوله نه تنها سبب ترس و فرار عبدالله شد بلکه ترک صحنه و  «فرار به جلو» اینجانب را هم در پی داشت! با پاپوش یا بی پاپوش درست نمی دانم!
در مسیر  بازگشت به منزل به وضوح ترس را در چهرۀ عابران می دیدم که به شدت از صدای تیراندازی وحشت کرده بودند. دقایقی بعد  متوجه شدم که صدای تیراندازی از مراسم تشییع پدر فلان همشهری است، با خود اندیشیدم که در مراسم تشییع جنازه ام چه تیراندازی باشکوهی راه می افتد!  اما به یاد آوردم که  فامیل دورمان در عروسی برادرش، هنگام تیراندازی  و شادی و هلهله آوردن عروس ، هدف تیر سرگردان شد و راهی آن دنیا شد!
#تیراندازی- شلیک به انسانیت است

همچنین بخوانید:  جلوه ای از ادب فارسی در آیینه قرآن کریم  

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

یک اصطلاح رامشیری  

 به همت احمدی مهر

 
logo-samandehi