سفر به رامشیر – ۴

سفر به رامشیر – ۴

ازدحام رفته رفته بیشتر می شد. با صدای گریه و ناله زنی به عقب برگشتیم. پیرزنی آرام و نفس زنان پیش می‌آمد. با بی‌قراری تمام مشت بر سینه می کوبید و به شکل سوزناکی جمله‌ای را تکرار می کرد: - یمه اعیونی.... یمه اعیونی

یک اصطلاح رامشیری  

 به همت احمدی مهر

 
logo-samandehi